خبرگزاری حوزه | متأسفانه امروز در سینمای خانگی شاهد بحرانهایی هستیم که اگر مسئولین مربوطه برای رفع آن هرچه زودتر اقدام نکنند، سینمای خانگی دچار رکود و شکست خواهد شد.
در مسیر درمان سه مرحله پشت سر گذاشته میشود:
اول احساس بیماری، دوم شناخت عامل بیماری و سوم پیدا کردن درمان و برای رفع بحران امروزه سینمای خانگی هم باید این سه مرحله پشت سر گذاشته شود.
مرحله اول که احساس درد است همان فرهنگ های غلط ایجاد شده در جامعه و دوری مردم از دین و آموزههای دینی میباشد.
مرحله دوم شناخت عوامل این فرهنگ ها و ادبیات غلط رایج در جامعه است که یکی از آنها در کنار فضای مجازی رهاشده و ماهواره، سینمای خانگی میباشد.
دو بحران جدی در سینمای خانگی وجود دارد؛ اول آنکه أدا بازی جای بازیگری را گرفته است که تجمل گرایی، اشرافی گری و لودگی را به آن میافزایند و محتواهایی تهی از اخلاق، ادبیات پسندیده، آموزه های دینی و حتی غیر دینی تحویل مخاطب میدهند و تلاش میکنند با استفاده از چهرههای مشهور تجارت کنند و اثر خود را به فروش برسانند.
در واقع سینمای خانگی، امروزه نه تنها آثار سازندگی ندارد بلکه آثار مخربی بر مخاطب میگذارد. برای شناسایی این محتوا های سینمایی غیرحرفهای یا به بیان بهتر این محتوا های سینمایی نما باید فرق های میان ادا بازی و بازیگری را شناخت؛ میان ادابازی و بازیگری فرق های بسیاری است، مِن جمله آنکه در بازیگری لودگی چاشنی کار نمیشود برخلاف ادا بازی که آنقدر غیرواقعی می باشد که برای جذب مخاطب لودگی و الفاظ ناپسند را به آن میافزایند.
در بازیگری، بازیگر از غالب خود کاملا بیرون میآید، هویت خود را کنار میگذارد، هویت جدید برای خود برمیگزیند؛ برخلاف ادابازی که کاملا مشخص میباشد فرد هویت دیگری دارد اما ادای هویتی ثانوی را درمیآورد که به آن بازیگری غیر حرفه ای هم میگویند و مخاطبی که هم بازیگری حرفه ای و هم بازیگری غیرحرفه ای(ادابازی) را دیده باشد میتواند به خوبی این دو را از یکدیگر تمییز دهد؛ پس معضل اول امروزه سینمای خانگی ادابازی بجای بازیگری است و همین امر موجب میشود هنر هفتم(سینما) کم کم کنار برود و چیز دیگری که اصلا هنر نیست جای آن را بگیرد.
اما دومین معضل امروزه سینمای خانگی که به نظر بنده حادتر و بحرانی تر است، تهی بودن محصولات غالب سینمای خانگی از آموزه های صحیح دینی، اخلاقی، اجتماعی و ... میباشد که بجای آن اشرافیگری و آموزه های ناصحیح قرار گرفته اند که همان آثار مخرب ماهواره را دارد و چه بسا شایسته است به سینمای خانگی امروز ماهواره دوم گفته شود.
سینمای خانگی در این چند سال اخیر بسیار شبیه سینمای قبل از انقلاب شده است زیرا نه تنها محتوای حرفه ای ارائه نمیدهد بلکه بی اخلاقی هایی را هم ترویج میکند.
در واقع ماهواره، فضای مجازی رها شده و سینمای خانگی امروز (محصولات غالب) دست به دست یکدیگر داده اند تا مردم به ویژه جوانان و نوجوانان را از آموزههای دینی صحیح و اخلاقیات جدا کنند و فرهنگ های غیراسلامی و حتی غیر ایرانی و حتی غیرانسانی را بر جامعه ایران سوار کنند.
ناگفته نماند این محصولات سینمایی سخیف غالبا دچار شکست میشوند و با عدم استقبال کافی مخاطب مواجه اند.
در مرحله سوم که روند درمان سینمای ایران است باید راهکارهایی ارائه شود؛ من جمله آنکه مردمان اهل دین که همان مردمان اهل انسانیت و اخلاقیات هستند در برابر این محصولات سینمایی سخیف سکوت نکنند و اعتراض خود را اعلان کنند و جوانان انقلابی که اهل جهاد فرهنگی هستند با کسب مهارت کافی وارد این عرصه شوند و درصدد اصلاح سینمای ایران برآیند؛ به ویژه طلاب مبلغ حتی طلاب مجتهد مبلغ برای گسترده کردن تبلیغ خود با کسب مهارت کافی وارد این عرصه فرهنگی رسانه ای بسیار مهم شوند و به خوبی نقش خود که همان تبلیغ است را ایفا کنند.
قطعا این امر لوازمی احتیاج دارد که باید از مسئولین حوزه تقاضا شود کلاس های مهارتی مربوطه با کیفیت و کمیت مناسب برای طلاب علاقمند برگزار کند و دانشکده دین و رسانه پذیرش و فعالیت خود را جهادی تر و گسترده تر کند، اثر محسوس بگذارد و درصدد این باشند که مهمترین عرصه تبلیغ که همان سینما میباشد را بدست بگیرند و چه بسا این تبلیغ داخلی تبدیل به تبلیغ بین المللی هم بشود.
در نهایت طلاب و روحانیون اهل علم و هنر نه تنها نباید از این عرصه مهم و موثر بر جامعه کنار بگیرند بلکه باید سکاندار آن هم بشوند و مردم را با آموزه های شیرین دین در قالب های زیبای هنری آشنا کنند و بر حوزه لازم است مراکزی مخصوص برای تربیت طلاب مبلّغ تدبیر کند تا این روند سریع تر و آسان تر پیش رود.
بردیا جهان پرور